بیوگرافی
دن وایت (۲۵ مارس ۱۹۰۸ - ۷ ژوئیه ۱۹۸۰) در خانواده جورج و اورفا وایت در حدود یک مایل از رودخانه سوانی در فالموت، فلوریدا به دنیا آمد. فالموت در آن زمان یک شهر کوچک و خوابآلود بود و هنوز هم همینطور است. او یکی از ۱۲ فرزند بود که...
دن وایت (۲۵ مارس ۱۹۰۸ - ۷ ژوئیه ۱۹۸۰) در خانواده جورج و اورفا وایت در حدود یک مایل از رودخانه سوانی در فالموت، فلوریدا به دنیا آمد. فالموت در آن زمان یک شهر کوچک و خوابآلود بود و هنوز هم همینطور است. او یکی از ۱۲ فرزند بود که در حدود جنگ جهانی اول به لیکلند منتقل شدند. لیکلند جایی بود که دن در سال ۱۹۲۲ در سن ۱۴ سالگی با دنیای سرگرمی آشنا شد. او زمانی که نمایش به مکان دیگری منتقل شد از خانه فرار کرد و هزاران مایل در جنوب کشور در نمایشهای چادر، مینسترل، وادویل و تئاتر سفر کرد. دن به مدت نه سال با برادرش ویلار در یک شرکت تئاتری در تئاتر قدیمی ریالتو در تمپا روی صحنه اجرا کرد. فرانسیس لنگفورد در این زمان با او همکاری میکرد و این دن بود که به او گفت به هالیوود برود. در این دوره او با ماتیلدا "تیلدا" مِی اسپایوی روی صحنه آشنا شد و در ۲۵ فوریه ۱۹۳۳ با او ازدواج کرد. تیلدا یک فرزند دو ساله از ازدواج قبلیاش به نام آرتور "آرت" گرانت گیفورد داشت. زمانها سخت بود، بنابراین دن مجبور شد مدتی از دنیای سرگرمی خارج شود تا پول واقعی به دست آورد. در سال ۱۹۳۴ او کاری با کورپوس حفاظت در هومستد، فلوریدا پیدا کرد، اما دنیای سرگرمی همیشه در قلب او بود. دن میدانست که برای "موفق شدن" در هالیوود چه نیاز دارد، بنابراین تصمیم گرفت در سال ۱۹۳۵ به کالیفرنیا برود. آنها تمام وسایل خود را در فورد خود جا دادند و سفر طولانی و سختی را در سرتاسر کشور آغاز کردند. این دوران رکود بزرگ بود و پول بسیار کم بود. آنها مجبور بودند در شهرهای مختلف در سراسر کشور به طور مکرر توقف کنند تا پول اضافی برای ادامه سفر خود به دست آورند. دن مکانیک اتومبیل بسیار خوبی بود و هرگز در پیدا کردن این نوع کار در هر کجا که میرفت مشکلی نداشت. این مهارت یک بار در حین فیلمبرداری "برای کشتن یک پرنده مقلد" (۱۹۶۲) به کمک او آمد. در صحنه "شلوغی"، یکی از خودروهایی که قرار بود در آن رانندگی کنند روشن نمیشد. دن کاپوت را باز کرد، روی سپر جلو ایستاد و به سرعت ماشین را روشن کرد.
نمایش بیشتر